امید زیبای من
سلام پسرم
پسر عزیزم
عمرم نفسم عشقم
تمامه دنیای من با وجود تو تغییر پیدا کرده
خوشحالم
خیلی خوشحالم از اینکه هستی ... از اینکه خدا تو رو بهمون داد
باباییت بهم میگه : خیلی فرق کردی .. از وقتی امیدرضا اومده دیگه چیزایی اعصابت رو خرد میکرد و بهم میریختی ناراحتت نمیکنه
نه ناراحت نمیشم .. نه اینکه نشم خیلی کمتر
به تو فکر میکنم .. به اینکه باید برات مامانه خوبی باشم .. باید قوی باشم تا تو هم قوی بشی
.
.
تازگیها کارای جدیدی یاد گرفتی .. میخوام از این به بعد از کاراتم بگم برات .. از کارای بانمکی که میکنی و دل من برات آب میشه
مدتیه دستتو میخوری ولی تا حالا هر جاش که به دهنت میرسیدو میخوردی .. یه هفته ایه که میتونی بدون خطا شصتتو بکنی توی دهنت .. خیلی با نمک میشی عزیزم
ولی منو نگران میکنه .. نگران از اینکه نکنه کمبودی داشته باشی که اینکارو میکنی .. به دکترت گفتم ، گفت طبیعیه و خودش برطرف میشه ولییییییی هر بار که مبینم داری انگشتتو میمکی ته دلم یه حسی پیدا میشه .. نگرانی
خدایا خودت کمکم کن تا بتونم مامانه خوبی باشم و پسرم رو به بهترین نحوه بزرگ کنم
با تمامه وجود دوستت دارم مامانی
.
.
عاشقه این عکستم