اميدرضااميدرضا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

اميد مامان

اولين حرف سال نو

پسر عزيزم سلام ساله نوي كوچولوت مبارك باشه مامان جون اميدوارم امسال و هر سال خدا برات بهترينا رو رقم بزنه پسر عزيزم روز به روز بزرگ شدنت رو حس ميكنم اين روزها خيلي به من وابسته شدي .. اين وابستگي رو دوست دارم ... برام شيرينه و نگران كننده نگرانه اين هستم كه توي آينده ت تاثير بذاره  پسر عزيزم كارهاي شيرنت هر روز بيشتر ميشه .. ميخوام اينجا برات همشو بگم تا جايي كه ذهنم ياري كنه ديگه كم كم ميتونم باهات بازي كنم   اولين بازي كه با هم ميكرديم با انگشتاي دست من بود .. انگشتامو بالاي سرت تكون ميدادمو تو ذوق ميكردي بعد با جغجغه ات و الان با يه دستمال كاغذي اين بازي رو خيلي دوست داري .. دستمال كاغذي رو ميذارم ر...
24 فروردين 1391

اولین بهار

پسر عزیزم سلام بهار امسال اولین بهار است که تو را در آغوش میگیرم اولین بهار است که تو با منی انشالا هزار سال زنده باشی و بالندگیت را به چشم شادی بنگرم . . پارسال این موقع استرس از دست دادنتو داشتم .. خدا رو شکر که برام نگهت داشت انشالا همیشه کنارم باشی .. شاد باشی و خوشبخت . . سرماخوردی .. دیشب بردیمت دکتر .. برات آنتی بیوتیک داد آزیترومایسین ، هر ٢٤ ساعت ٤ سی سی سالبوتامول هم داد ، ٣ روز هر ٨ ساعت ١ سی سی کلی غصه خوردم از اینکه مجبورم بهت دارم بدم .. اگه به خاطر رفتن به شهر بابایی نبود بهت دارو نمیدادم ولی حالا میترسم تغییر آب و هوا اذیتت کنه بیشتر از همه ی زندگیم دوستت دارم پسرم . . بابایی این عکستو خی...
29 اسفند 1390

عکس لختی

سلام پسرم پسر عزیزم عشقم عمرم نفسم نمیدونی چه کیفی داره وقتی صدات میکنم تو هم نگام میکنی و میخندی نمیدونی چه لذتی داره وقتی باهات حرف میزنم تو هم با زبونه خودت جوابمو میدی .. سر و صدا میکنی .. ذوق میکنی و دست و پای کوچولوتو محکم تکون میدی .. دلم میخواد قورتت بدم عزیزم این دو تا عکسه خوشگل رو جمعه تو حموم ازت گرفتم   ...
21 اسفند 1390

چهار ماهگیت مبارک نازنینم

پسر عزیزم سلام امروز چهار ماهه میشوی الهی ٤٠ ساله شوی الهی ٤٠٠ ساله شوی شاد باشی و خوشبخت . . امروز بردیمت مرکز بهداشت برای واکسنت و قد و وزنت عزیزم خدا رو شکر رشدت خوب بوده مامانی وزنت ٨١٠٠ گرم      ...   قدت ٦٦ سانت واکسنت رو هم زدیم .. گریه کردی .. دلم ریش شد اینقدر حواسم پرت شد برای دردی که کشیدی درد لبم که میجوییدمش رو نفهمیدم اینم یه عکس خوشگله دیگه از پسر نازم   توی مرکز بهداشت همه ازم میپرسیدن بچه تون شش ماهشه منم میگفتم آره وای خدایا یه موقع بچمو چش نزنن ...
14 اسفند 1390

امید زیبای من

سلام پسرم پسر عزیزم عمرم نفسم عشقم تمامه دنیای من با وجود تو تغییر پیدا کرده خوشحالم خیلی خوشحالم از اینکه هستی ... از اینکه خدا تو رو بهمون داد باباییت بهم میگه : خیلی فرق کردی .. از وقتی امیدرضا اومده دیگه چیزایی اعصابت رو خرد میکرد و بهم میریختی ناراحتت نمیکنه نه ناراحت نمیشم .. نه اینکه نشم خیلی کمتر به تو فکر میکنم .. به اینکه باید برات مامانه خوبی باشم .. باید قوی باشم تا تو هم قوی بشی . . تازگیها کارای جدیدی یاد گرفتی .. میخوام از این به بعد از کاراتم بگم برات .. از کارای بانمکی که میکنی و دل من برات آب میشه مدتیه دستتو میخوری ولی تا حالا هر جاش که به دهنت میرسیدو میخوردی .. یه هفته ایه که میتونی...
7 اسفند 1390

100 روزگیت مبارک

سلام پسرم پسر عزیزم عشقم امیدم نفسم امروز ١٠٠ روزه میشوی   انشالا ١٠٠ ساله شوی انشالا ١٠٠٠ ساله شوی سالم باشی و شاد و خوشبخت . . شرمنده از اینکه بد قول شدم از دوستای گلم هم معذرت خواهی تلفن قطع بود .. یعنی کابلش رو کنده بودن و مخابراتم نمیومد درستش کنه این شد که دیر شد اومدنم اینم یه عکسه جدید از پسر نازم ...
24 بهمن 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به اميد مامان می باشد